شبهات معاد
مجتبی مهدوی
انگیزه انکار معاد
علل روانشناختی
حب و علاقه به دنیا
عناد و سرکشی
تنبلی
فرار از مسئولیت
ترس از حسابرسی
علل معرفت شناختی
جهل به حقیقت معاد
شبهات نسبت به معاد
پاسخهای ناتمام به شبهات منکرین
شبهات منکرین
اعتقاد به استبعاد معاد: که بیشتر شبهاتش قرآنی است.
اعتقاد به لغو بودن معاد.
شبهات بعید بودن معاد:
شبهه عدم قدرت خداوند:
1- استبعاد حیات مردگان: بعید است که انسانهایی که از دنیا رفتهاند و طی سالهای مدید بدنهای آنها پوسیده و به خاک تبدیل گشته مجدداً زنده شوند. که آیه شریفه?مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ? /یس 78/ به این شبهه توجّه دارد.
تقریر استدلال:
استفهام در آیه استفهام انکاری است که ناشی از تعجب و بعید بودن حیات موجودات بیجان میباشد به تعبیر دیگر حیات و موت 2 حالت متقابل میباشند که تبدیل یکی به دیگری بسیار تعجب آور خواهد بود.
پاسخ:
ابتدا باید ثابت کنیم که این گفتار دلیلی بر بعید بودن معاد است نه محال بودن آن و برای روشن شدن این مطلب، به تفاوت استحاله و استبعاد میپردازیم.
تفاوت 1- استحاله در جایی است که وقوع امر در خارج مستلزم اجتماع نقیضین یا ضدین باشد امّا استبعاد امری است که تالی فاسد عقلی ندارد و فقط بر خلاف جریان عادی میباشد.
تفاوت 2- استحاله در جایی است که بواسطه برهان عقلی یقین بر عدم تحقق آن حاصل شود امّا استبعاد در موردی است که ظن به عدم آن حاصل میشود.
اثبات استبعاد بودن:
با توجه به این دو تفاوت روشن میشود از آنجا که تبدیل شدن یک شیئ به مقابلش محال نیست نتیجه این برهان جز شگفتی و بعید بودن معاد در نزد منکرین نمیباشد.
پاسخ از شبهه 1- در پاسخ باید گفت که اگر چه حیات پس از مرگ برای انسان شگفتآور و موجب تعجب است ولی در برابر قدرت مطلقه پروردگار هیچ شگفتی نخواهد داشت در واقع منکرین معاد حقیقت قدرت مطلقه ربوبی پروردگار برایشان حل نشده است.
2- از طریق برهان اولویت نیز میتوان پاسخ شبه را همانطور که قرآن داده داد.
1- قدرت پروردگار در خلقت آسمانها:? أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ یَعْیَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى بَلَى إِنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ? /احقاف 33/
ترجمه: آیا ندانستهاند که خداوندی که خالق آسمانها و زمین است و در خلقت آنها ناتوان نبوده است قدرت دارد که مردگان را زنده نماید. خداوند از طریق قیاس اولویت اثبات میکند.
2- قدرت بر انشاء اولیه:? فسَیَقُولُونَ مَن یُعِیدُنَا قُلِ الَّذِی فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ? /اسراء 51/
ترجمه: منکران خواهند گفت کیست که بتواند ما را زنده گرداند بگو آن کس که شما را در ابتدا آفریده است.
در این آیه بر اساس فهم و درک انسان از دو نوع ایجاد کردن استفاده شده است.
1- ایجاد اولیه بودن سابقه.
2- ایجاد ثانویه پس از ایجاد اولیه.
آنچه که در درک انسان موجود است این است که خلقت ثانویه سادهتر از ایجاد اولی است زیرا در ایجاد ثانوی موجود توانایی وجود را دفعه اول آزمایش نموده و به ثبوت رسانیده است. مثال ساخت هواپیمای اول که سختتر است از ساخت هواپیماهای بعدی چرا که هواپیماهای بعدی دارای الگو(همان هواپیماهای اول) هستند.
البته باید توجه داشت این قیاس اولویت طبق درک انسان و قدرت او بیان شده است و الّا در رابطه با خداوند ساده و سادهتر معنا ندارد.
3- بر احیاء طبیعت:? وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ * ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ یُحْیِی الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ * وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لَّا رَیْبَ فِیهَا وَأَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَن فِی الْقُبُورِ? /حج 7-5/
در این آیات قدرت خداوند بر زنده کردن زمین و نباتات روی آن که درختان پس از خشک شدن چگونه جوانه و شکوفههای با طراوت و زیبا بدست میدهند را مقدمه استدلال بر احیاء انسان قرار داده است یعنی زنده کردن طبیعت و نباتات با آن گستردگی و تنوع فراوان به طریق اولی امکان حیات انسان را میسور میسازد.
شبهه 2- پراکندگی اجزاء بدن:(شبهه عدم علم خداوند)
در سوره مبارکه ق آیه 3 این شبهه از سوی منکران نقل شده است که گفتهاند?أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا ذَلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ?
آیا میتوان چنین باشد که پس از مردن و تبدیل شدن به خاک بازگشتی وجود داشته باشد حال آنکه پس از مرگ بدن انسان متفرق گردیده و اجزاء آن یا به خاک تبدیل میشوند و یا با خاک مخلوط میشوند پس از این دگرگونی دیگر آن اجزاء قابل تشخیص نمیباشند پس چگونه میتوان حیات دوباره را پذیرفت؟ پس باید بدنهای بیشمار را از یکدیگر تشخیص بدهد تا هر روحی را به بدنش بازگرداند.
پاسخ: این شبهه از طرف کسانی مطرح شده است که علم نامتناهی الهی را شناخته بودند و آن را با علوم ناقص و محدود خودشان قیاس کردهاند. و باید گفت که علم الهی حدّ و مرزی ندارد و بر همه چیز احاطه دارد و هیچ گاه خدای متعال چیزی را فراموش نمیکند.(آموزش عقاید، مصباح یزدی، جلد 3، ص55)
شبهه 3- اعاده معدوم:?أإذا ضللنا فیالأرض انا لفی خلق جدید?/سجده 10/
ترجمه: آیا هنگامیکه ما در زیر زمین نابود شدیم این چنین است که دوباره زنده شویم.
در این شبهه منکران معاد موت را عدم و نابودی دانستهاند و چون معدوم قابل اعاده نیست پس آن کس که بمیرد دیگر اعاده نخواهد شد.
تقریر شبهه بصورت قیاس اقترانی:
ص: میّت نابود میشود: اشکال صغروی است.
ک: هر چه نابود شد قابل اعاده نیست.
ن: میت قابل اعاده نیست.
پاسخ: منکران میپنداشته که انسان همین بدن مادی است که با مرگ متلاشی و نابود میگردد و اگر زنده شود انسان دیگری خواهد بود زیرا برگرداندن موجودی که معدوم شده محال است و امکان ذاتی ندارد. پاسخ شبهه از بیان قرآن کریم روشن میشود آن اینکه هویت شخصی هر انسانی بستگی به روح او دارد و به دیگر سخن: معاد، اعاده معدوم نیست بلکه بازگشت روح موجود است.
شبهه 4- تعدد شخصیت: داشتن پارادوکس غرضی و هدفی:
معاد خود ناقض غرض خود که برقراری عدالت است میباشد چرا که چون بدن آن شخص متوفی از بین میرود و در قیامت بدن دیگری مشابه خلق می شود و آن بدن که موجود دیگری است مورد عذاب یا پاداش قرار میگیرد و این امر خلاف عدالت است چرا که بدن جدید نه عمل خوبی انجام داده است و نه عمل بد پس چرا بهشت و جهنم از آن او باشد؟
پاسخ: 1- پاسخ متکلمین: که معتقدند بدن انسان دارای دو دسته اجزاء میباشد.
1- اجزاء اصلیه 2- اجزاء فرعیه و آنچه از بین میرود اجزاء فرعیه است و اجزاء اصلیه که تشخص هر انسانی به اجزاء اصلیهاش است باقی میماند و عدالت نقض نمیگردد. قابل اشکال است.
پاسخ فلاسفه: ایشان ملاک وحدت و تشخص هر فرد انسانی را روح او میدانند و معتقدند بدن نقش ابزاری دارد(بدنهای متعدد همان لباسهای متعددند) و گرچه بدن اخروی بدنی جدید است ولی روح همان روح است و عذاب و پاداش به روح تعلق میگیرد و لذا معاد پارادوکس هدفی ندارد.
شبهه 5- شبهه عدم قابلیت بدن برای حیات مجدّد:(شبهه امکان وقوعی)
هر چند بازگشت روح به بدن محال عقلی نیست و در فرض آن تناقضی وجود ندارد ولی وقوع آن مشروط به قابلیت بدن است و ما میبینیم که پدید آمدن حیات منوط به اسباب و شرایط خاصّی است که میبایست تدریجاً فراهم شود مثلاً نطفهای در رحم قرار گیرد و شرایط مناسبی برای رشد آن وجود داشته باشد تا کمکم جنین کاملی شود و به صورت انسان درآید ولی بدنی که متلاشی شد دیگر قابلیت و استعداد حیات را ندارد.
پاسخ: پاسخ این شبهه آن است که این نظام مشهود در عالم دنیا تنها نظام ممکن نیست و اسباب و عللی است که در این جهان بر اساس تجربه شناخته میشوند اسباب و علل انحصاری نیستند و شاهدش این است که در همین جهان پدیدههای حیاتی خارقالعادهای مانند زنده شدن بعضی از حیوانات و انسانها رخ داده است. مانند جریان حضرت ابراهیم7 و جریان عزیر پیامبر و …
شبهه 6- شبهه آکل و مأکول:
هر گاه بدن انسانی به طور مستقیم یا غیر مستقیم انسان دیگری شود قسمتی از اجزای بدن مأکول به بدن آکل ترکیب شده و جزء آن میگردد. در این صورت اجزای یاد شده در قیامت یا با بدن آکل میباشند یا با بدن مأکول و هر دو فرض از دو نظر دارای اشکال است:
1- بدن آکل یا مأکول به طور کامل محشور نگردیده است.
2- اگر یکی از آن دو شایسته پاداش و دیگری مستحق کیفر باشد در کیفر و پاداش عدالت رعایت نخواهد شد.
پاسخ: پاداش و کیفر در حیقیت مربوط به روح است.
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |